امروز پنجشنبه 10 بهمن ماه ، ساعت 6:35 دقیقه صبح ، در یک هوای صاف ِ بهاری !وارد پارک شهر شدم . از بچه هی گروه هنوز کسی نیامده بود . گفتم تا بچه هااز راه برسندبرای دیدن پرندگان نگاهی به درختان اطراف بیاندازم . صدای پرندگان که بیشتر از همه صدای سارها و چیف چاف ها بود به گوش می رسید ... طوطی ها هم با جیغ های گوش خراش در حال پرواز بودند . چند دقیقه ای بیشتر نگذشته بود که دو نفر از دوستان رسیدند و تا وسایل را آماده کنند ، پارکبان آمد و گفت دوربین ها را جمع کنید ! در همین لحظه کاکایی سر سیاهی؛ به خیال اینکه در حوض آب وجود دارد، چند بار آمد که در حوض بنشیند ، نتوانست .شاید از روی خستگی یا شاید عادت ، بر روی نرده ای که اطراف حوض بود نشست . دقایقی بعد، از جنوب و غرب پارک ،سه نفر از بچه ها به ما ملحق شدند .
پرندگانی نظیر بلبل خرما ، کلاغ ابلغ ، طوطی سبز طوق صورتی ، قمری خانگی ،دم جنبانک ابلغ در اطراف و بالای سرمان دیده می شدند . برای مشاهده پرندگان دیگر راه افتادیم . چیف چاف و سسک سر سیاه شاید اولین پرندگانی بودند که گروه 7 نفره مان را به چالش کشیدند . چرخ ریسک بزرگ ، سهره جنگلی ( که به وفور یافت می شد) سسک قهوه ای ، شاه طوطی ، دو دارکوب سوری برای لحظه ای در ظلع شمالی پارک در بالای بلندترین درختان مشاهده شدند و لحظه ای بعد از نظر پنهان ماندند . گنجشک خانگی پرنده ی دیگری بود که گروه بر روی آن اتفاق نظر نداشتند . چرخ ریسک سر آبی ( شاید بحث با بچه ها مرا به شک انداخت ) ، سهره درختی ، سهره زرد ، سهره سبز، سهره نوک بزرگ ماده ، کبوتر خانگی ، کبوتر چاهی از دیگر پرندگانی بودند که در گردش (حدوداً) دو ساعته ما دیده شدند و بعد از آن هر یک به سویی روانه شدیم! این شرحی کوتاه از گردش در پارک شهر بود .
:- با تشکر از راهنمایی های راهنمایمان و آقای آرش و دیگر دوستان همراه!