عطش و اشتیاق شناخت حیات وحش بویژه پرندگان را تابحال اینگونه در کسی ندیده بودم.
شوری که از عشق به پرندگان باعث شده بود ماهها انتظار بکشند تا نمایشگاه محیط زیست برپا شود و آنها بتوانند با حضور در آن به علاقه خود برسند.
کیوان و امیرحسین دو پسرخاله نوجوان ساوه ای از ماهها پیش از پدرخود قول گرفته بودند تا آنها را برای دیدن نمایشگاه محیط زیست به تهران بیاورند.
حتی آمار روزهایی که قرار بود نمایشگاه برگزار شود و به دلایلی به تعویق افتاده بود رانیز داشتند.
تابحال ندیده بودم کسی اینهمه عاشق حیات وحش باشد تاجائیکه وقتی کسی مثل خودش را پیدا کرده بود و داشت برایش اینگونه پرندگان را شرح میداد از شادی عشق شوق بریزد و در میان شلوغی بحث داغ پرنده نگری اشکهایش را با گوشه آستینش پاک کند.
آن روز مردی به غرفه ما آمد و گفت پسر 12 ساله ام ماههاست انتظار آمدن به نمایشگاه را می کشد و او عاشق حیوانات است .
وقتی صحبتهای پدر را شنیدم مشتاق شدم او را ببینم و کمکمش کنم.
وقتی به عکس پرنده ای که بر سردر غرفه نصب بود نگاه کرد گفت:این که بحری است!
فهمیدم او پرندگان شکاری را خوب می شناسد.
از آقای علی اصل خواستم وسط بیاد که کار،کار اوست.
در میان صحبتهای آن دو دیدم که کتاب پرندگان شکاری را از کیفش درآورد و از اینجا بود که بحث داغ شد.
آدرس تالار را به کیوان و امیرحسین دادم .
پیشاپیش ورود این عزیزان را که باعث دلگرمی ماست به جمع پرنده نگرها خوش آمد میگویم.