شیرین ترین بازدید از عشق آباد

[سمانه مختاري]

سلام دوستان
دیروز، شیرین ترین و بهترین بازدیدم از تالاب عشق آباد رو تجربه کردم. جای همتون خالی بود:
طی ده ماه گذشته، من و همسرم (آقای سنگچولی) بارها به عشق آباد سرزدیم. بازدیدهامون رو نشمردم ولی خیلی وقت ها هر هفته به اونجا رفتیم و تقریبا هر بار هم حداقل 2-3 گونه جدید –جدید برای خودم یا جدید در عشق آباد-دیدیم. این منطقه، گذشته از خاطراتی که برامون رقم زده، برامون بهترین سایت دیدن پرندگان تالابی و غیر تالابی اطراف تهران شده.
اما سورپرایز این هفته، دیگه عقاب ماهیگیر و اکراس و آنقوت و فالاروپ و... نبود، خیلی فراتر از اینها بود. سورپرایز این هفته، پرنده نگرهای نونهال و نوجوانی بودند که مشتاقانه، سرشار از انرژی و بدون خستگی به دنبال کشف پرنده های جدید، محیط اطرافشون و قطعا پیدا کردن خودشون بودند. سورپرایز این هفته مامان و باباهایی بودند که صبورانه و عاشقانه برای بچه هاشون وقت می گذاشتند.
پست زیرآبروک http://www.birdforum.ir/index.php?topic=1245.msg5324#msg5324 رو که خوندم، هیچ وقت فکر نمی کردم که «بهراد فرخنده» تنها 10-11 سال داشته باشه و 2 سال هم هست که پرنده نگری می کنه. اگر هم می دونستم، هیچ وقت به ذهنم نمی رسید که اینقدر مطالعه داشته باشه و اینقدر خوب پرنده ها رو بشناسه. تبریک می گم به بهراد عزیز به خاطر این پشتکارش و به خاطر داشتن پدری حامی، که قطعا بهراد تجربه هاش رو مدیون ایشونه. درباره ی بهراد توضیح دیگه ای نمی گم، تا تو یه گردهمایی یا یه سفر، خودش بگه.
شیرینی بازدیدمون وقتی کامل شد که با 2 تا پرنده نگر کوچولو مواجه شدیم: آقا کوچولو دائما پرنده ها رو با کتاب middle east چک می کرد و مشاهداتش رو تو یه دفترچه یادداشت می کرد. خانم کوچولوهم وقتی از پشت تلسکوپ پرنده ای رو می دید، بدو بدو می رفت پیش برادرش که «برم تو کتاب چکش کنم»! به آقا و خانم مرتضوی تبریک می گم به خاطر داشتن چنین فرزندان شاد و باهوشی و به خاطر مسیری که در پیش گرفته اند. خیلی فرصت نشد که با این خانواده ی صمیمی آشنا بشیم. امیدوارم تو این فروم ببینیمشون و از تجربه هاشون برامون بگن.
خیلی خوشحالم که پرنده نگری بین کوچولوها و نوجوون ها رایج شده. آقای فرخنده ی پدر که می گفتند بچه های هم سن و سال بهراد توی فامیل هم پرنده نگری می کنند و وقتی دور هم جمع می شن دائم دارند درباره ی مشاهداتشون صحبت می کنند.
قبلا جوون ترین دوست پرنده نگرمون ایمان ابراهیمی عزیز بود که مدتیه ازش خبری نیست و دلمون براش تنگ شده. من همیشه از پست های خوب ایمان و ماجراهای پرنده نگریش انرژی می گرفتم. اما چرا نیست؟؟؟
کاشکی فرصتی باشه که دوستانمون تو فروم خودشون رو معرفی کنند.
شاد باشید
سمانه مختاری

[عاطفه موسویان]

سمانه جون خیلی ممنون که شیرینی این سفر رو  با ما شریک شدی. خیلی شاد و پر اشتیاق بود.
البته جا داره که من هم بازگشت شما به فروم رو(بعد از یک غیبت طولانی) تبریک بگم. 
چرا نبودی؟؟؟؟ از این به بعد میای باز هم؟؟؟

[سمانه مختاري]

سلامت باشید عاطفه جون.
من پشت صحنه مشغول بودم. گزارش شفاهی از فروم دریافت می کردم

نه، واقعا دلم تنگ شده بود اما فرصت نمی کردم. قسمت بشه بیشتر در محضرتون باشیم