تالار گفتگو پرنده نگری و پرنده شناسی
پرنده نگری - Birdwatching => دیدگاه ها ، مقالات و نوشته ها => نويسنده: سمانه مختاري در ژانویه 17, 2012, 02:15:13 pm
-
هيچ وقت تا حالا شده كسي بهت بگه: چي؟؟ پرنده نگري؟؟ چه كاريه؟؟
هيچ وقت شده كه بخواي دوستانت رو آلوده ي اين كار دوست داشتني بكني؟
هيچ وقت شده كه حسرت بخوري كه چرا قبلا با اين تفريح، سرگرمي -هر چي كه اسمش رو ميذاري- آْشنا نبودم؟
هيچ وقت شده بشيني و فكر كني پرنده نگري چيا برات داشته؟
هيچ وقت شده برات سوال شه كه آيا اين كار من حد و مرزي داره؟
دوست عزيز شما چرا پرنده نگري ( و پرنده شنوي!) مي كني؟
ديديد گاهي وقتا آدم يه حسي داره كه مي خواد بيان بكنه ولي كلمه پيدا نمي كنه؟ كمك كنيد كلمه پيدا كنم :D ;)
-
شاید چون همه ما انسانها برای هرچیزی باید بهانه ای داشته باشیم. بهانه نزدیکی ما به طبیعت شده پرنده ها. :o
-
اين روزها در پاسخ دوستان و اطرافيان که سوال می کنند ديگه داری چي می خوني، وقتی می گم پرنده شناسی و پرنده نگاری .. يه "چــي" کشدار ازشون می شنوم که نشون دهنده تعجبشون از اين موضوعه ... خيلی ها اصلا نمی دونن که پرنده ای به جز طوطی و قناری ... هم هست و دنيای اونها اونقدر وسيع و بزرگه که افسوس می خورم چرا زودتر برای آشنايی با اين مخلوقات زيبا و دوست داشتني آشنا نشدم. در اين دنيای کامپيوتری ما هيچ دنيايی آرامش بخش تر از دنيای حيوانات و طبيعت نيست